+
نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 91/12/18 12:55 عصر توسط مهلاحمیدی
نظرات ()
+
نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 91/12/18 12:53 عصر توسط مهلاحمیدی
نظرات ()
+
نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/12/17 6:48 عصر توسط مهلاحمیدی
نظرات ()
عشق وتنهایی
..........##############
.............##############
.......................######
.......................######
........................######
.........................######
...........................######
..................##############
......................##############
......... #####................#####
...... ########............########
.. ###########........###########
..#############.....#############
##############....##############
###############..##############
.###############.##############
...############################
.....##########################
........#######################
..............###################
...................################
.........................############
..............................#########
......................................#####
.............................................###
...................................................#
....................#####..........#####
........................####......####
............................###...###
...............................##..##
.................................####
..................................####
...................................####
.....................................####
.......................................####
...............................#####
............................##########
..........................#############
..............................###########
.......................................######
............................###..............###
.............................###..............###
.............................####.............###
............................#####............###
........................####....###........###
....................###..............#######
+
نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/12/10 10:44 صبح توسط مهلاحمیدی
نظرات ()
طنز پسر و دختر
اگرپسری بر ضد دخترها حرفی زد بدونید
ازهمه بیشتر دنبال دخترهاست و براشون له له میزنه!!
حکایتش حکایت همون گربه هست که دستش به گوشت نمیرسید می گفت پیف پیف بو می ده!
تا حالا صد تا دخترسر کارش گذاشتند و حالشو گرفتند !
تا حالا هر چی التماس کرده دخترای ناز ایرونی که سهله یه وزغ ماده هم تحویلشون نگرفته!!
توی دانشگاه نمره های ماکزیمم دخترا رو دیده و برای اینکه کسی نفهمه آی کیوش در حد کلوخه مجبوره بشینه برای دخترا حرف در بیاره
تو خونه همش به خاطر شلخته بودنش (مخصوصا موها و دماغ ) و تمیزی و خوشتیپی خواهرش مدام زدند تو سرش
از اینکه با صد نوع مدل موی مختلف و خط ریشای عجیب غریب نمیتونه قیافه مثل اژدهاشو یه کم شبیه آدما بکنه به دخترای ایرونی که با آرایش زیباتر میشند حسودی می کنه
می بینه یک نفر تو دنیا پیدا نمیشه که فقط یه بار منتشو بکشه و باید یه عمر ناز کش باشه
می بینه خیلی از مردا و پسرای اطرافش (وحتی خودش) حاضرند با اشاره یه خانم همه چی شونو فدا کنند اون وقته که به شدت میسوزه.
+
نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/12/10 9:24 صبح توسط مهلاحمیدی
نظرات ()
رفتار پسران دانشجو از ترم اول تا آخر دانشگاه !
• ترم اول (ترم جو گیریدگی):
الو سلام مامانی. منم هوشنگ.
وای مامانی نمی دونی چقدر اینجا خوبه. دانشگاه فضای خیلی نازیه. وای خدا خوابگاه رو بگو.
وقتی فکر می کنم امشب روی تختی می خوابم که قبل از من یه عالمه از نخبه ها و دانشمندای این مملکت توش خوابیدن و جرقه اکتشافات علمی از همین مکان به سرشون زده؛ تنم مور مور میشه…
راستی اینجا تو خوابگاه یه بوی مخصوصی میاد که شبیه بوی خونه اصغر شیره ای همسایه بغلیمونه.
دانشجوهای سال های بالاتر میگن این بوی علم و دانشه!
لامصب اینقدر بوی علم و دانش توی فضا شدیده که آدم مدهوش میشه پریشب یکی از بچه ها !!!
.Over Dose از دانش رفت بخش مسمویت بیمارستان!
• ترم دوم (ترم عاشق شدگی):
آه ای مریم. ای عشق من. همه زندگی من.
می خواهم درختی شوم و بر بالای سرت سایه بیفکنم تا بر شاخسار من نغمه سرایی کنی.
می خواهمت با تمام وجود عزیزم.
همه پول و سرمایه من متعلق به توست.
بدون تو این دنیا رو نمی خوام. کی میشه این درس من تموم شه تا بیام باهات ازدواج کنم …
امروز یک ساعت پشت پنجره کلاستون بودم و داشتم رخ زیبایت را که همچون پروانه ای در کلاس می درخشیدی تماشا می کردم…
• ترم سوم (ترم افسردگی):
الو مامان سلام.
مریم منو ول کرد و گذاشت رفت!
مامان جون افسرده شدم آخه اولین عشقم بود حالا هم دارم میمیرم از غصه.
ای خدا بیا منو بکش و راحتم کن.
مامان من این زندگی رو نمی خوام …
دیگه خسته شدم از دنیای وانفسا
• ترم چهارم (ترم زرنگ شدگی):
الو سلام مهشید جون خوبی عزیزم؟
منم پژمان! کجایی نفس؟ نیستی؟
دلم تنگ شده واست. گنجشک کوچولوی من. بیا ببینمت قربونت برم …
مهشید جون من پشت خطی دارم. مامانمه. بعداً بهت زنگ میزنم …
الو به به سلام چطوری ندا جون؟
آره بابا داشتم با مامانم صحبت می کردم!
پیرزن دلش تنگ شده واسم! جوجوی من حالت خوبه؟
به خدا منم دلم یه ذره شده واست.
باشه عزیزم فردا ساعت 11 پارک پشت دانشکده دارو…
• ترم پنجم (ترم مشروطه گی):
الو سلام استاد!
قربون بچه ات! دارم مشروط میشم، 2 نمره بهم بده.
به خدا دیشب بابابم سکته کرد، مرد.
مامانم هم از غصه افتاد پاش شکست الان تو آی سی یو بستریه.
منم ضربه روحی خوردم شدید، دچار فراموشی شدم اصلاً شما رو هم یادم نمیاد …
اگه این مورد مشروط پشروطه ما اوکی بشه قول میدم جبران کنم …
• ترم ششم (ترم ولخرجیدگی) :
الو مامان من خونه می خوام!
راستی اون 50 تومنی که 3 روز پیش فرستادی تموم شد.
دوباره بفرست. خرج پروژه ام شد!!!
• ترم هفتم (ترم پاتوقیده گی):
خودتون دیگه سیر تا پیازشو حدس بزنین دیگه …
• ترم هشتم (ترم فارغ التحصیلگی):
الو سلام خانم.
واسه این آگهی که توی روزنامه دادید تماس گرفتم.
فرموده بودید آبدارچی با مدرک لیسانس و روابط عمومی بالا …
ای وای بر من؛ کی میره این همه راهــــو …
+
نوشته شده در یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/12/10 9:6 صبح توسط مهلاحمیدی
نظرات ()
سر کلاس ادبیات بودیم.
استاد به یکی از دخترای کلاس گفت:
سه تا اسم بگو
که آخرش الله باشه ...
دختره هم خیلی جدی گفت : روح الله , عین الله ,
سیندر الله ...
نصف کلاس از خنده به درجه رفیع شهادت نائل شدن
+
نوشته شده در یادداشت ثابت - دوشنبه 91/12/8 9:47 عصر توسط مهلاحمیدی
نظرات ()
وقـتــی به کــسـی بطـــور کامـــل و بــدون هیچ شکـــ و
تردیـــدی اعتمـــاد می کنیـــد
در نهایتــــ دو نتیجـــه ی کـلــی خواهیــد داشتــــ :
شخصــــی برای زندگـــی یا درسـی برای زندگــــی . . .
+
نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 91/12/4 10:36 صبح توسط مهلاحمیدی
نظرات ()
مــــردم ایــــن شـــهر چقـــدر خوبنـــد!
دیدنـــد کـــفش نـــدارم ؛
برایـــــم پاپــــوش درســـت کـــــردند...!!!
+
نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 91/12/4 10:23 صبح توسط مهلاحمیدی
نظرات ()
قشنگ ترین لحظه ی عمر ، لحظه ی با تو بودنه
حتی اگه نباشی تو ، عطر تن تو با منه
احساس قلب من شده ، بودن با تو تا ابد
نمیشه حتی توی خواب ، قید نگاه تو رو زد
خوب میدونم که گوش تو ، از حرف عاشقی پره
اما بدون که سرنوشت ، بی تو رقم نمیخوره …
+
نوشته شده در یادداشت ثابت - جمعه 91/11/28 8:29 عصر توسط مهلاحمیدی
نظرات ()